"دوستت دارم" را
در دستانم می‌چرخانم
از اين دست به آن دست.
پس چرا
هروقت می‌خواهم
به دستت بدهم نيستی؟

چرا اينجا نيستی
تا "دوستت دارم" را
از جنس خاک کنم،
از جنس تنم،
و با بوسه بپوشانمش بر تنت ؟

بگذار "دوستت دارم" را
از جنس نگاه کنم
از جنس چشمانم
و تا صبح به نفس‌های تو بدوزم.