از میزهای تکنفره روبروی دیوار با نوری دردناک روی لیوانم خسته شده ام
دلم برای میزهای دونفره در اعماق کافه مان تنگ شده است
از غروبی که به خدا سپردی ام
زیرسیگاری جای فنجانت را گرفته است