شرارهٔ غم عشق، آتش افکن است هنوز
بیا که آتش مهر تو روشن است هنوز

شکایت از تو ندارم؛ ولی بیا و ببین
چه زخم‌های عمیقی که بر تن است هنوز

درختی‌ام که بر آن حک شده‌ست نام کسی
غمت مباد! که یاد تو با من است هنوز

اگر تو صخره‌ای و سنگدل، من آن موجم
که هر نفس هوسش با تو بودن است هنوز

دلم به یاد تو هم صحبت رقیبان است
وگرنه با همه غیر از تو دشمن است هنوز

#فاضل_نظری