مرد .....

که قهر می کند
می زند بیرون
تنها
یا با دوستان
چرخی می زند
می رود جایی
هوایی عوض کند...

زن اما......

اشکهایش
با بوی پیاز و ادویه
باز قاطی می شود
پاتوقش اما
همان چندمتریِ آشپزخانه است
مکانی دیگر هم ندارد تا
هوایش عوض شود
چون اصلاً نمی شود جایی برود

شام را کِی درست کند آخَر؟!!!