وسط گرما تو آفتاب داشتم پياده ميرفتم خونه يهو ديدم يكي داره بوق ميزنه

برگشتم خيابونو نگاه كردم ديدم بابام با ماشين رد شد و دست تكون داد

رسيدم خونه از بابام پرسيدم چرا سوارم نكردي؟؟

ميگه:ماشين تازه خنك شده بود اگه سوار ميشدي هوا گرم ميومد تو!!!:|