پر شِکوه‌تر از سارهای بر درخت است
پیراهن تنها که روی بند رخت است
پیراهنی که پیش از این سر می‌نهاده‌ست
بر شانه‌ی پیراهنت، حالا چه سخت است-
تنها بماند مثل من: در بند، بی تو...
تو که خیالت از من و این عشق، تخت است!
پیراهنم می‌داند از من بهتر این را:
بر باد رفتن، قسمت ِ هر تیره‌بخت است
از غصه حلق‌آویز شاید کرده خود را
پیراهنی دیدی اگر بر بند رخت است