تنگنا
پسری است مثل من
که جز نوشتن بلد نیست شکل دیگری دوست داشتنت را در بوق و کرنای کند
تنگنا
منم که بیتو تمام روز های زندگی ام بوی جمعه میدهد
تنگنا
منم که دلم مرگ میخواهد و میترسم بعد از مرگ من،تنها بشوی...