ای عشق..
چشمها، به راه تو بود
ای تبسم تازه ی زندگی
ای باور سبز حیات،به کجا رفتی؟!
پشت سایه های سنگین وناپیدا
خاموش شدی!
ای هوای تازه ی بودن
ای پلک های شکفته ازباران صبحگاه
مثل چشمه ای لبریز ازنور
ازذرات جان گذشتی
وکوله بار حسرت برجای ماند
ازساحل بی فانوس وساکت شبانه ها گذشتی
وابری ترین قصه ها-غصه- شد
ای عشق
چشمها،براه تو بود..
(مهناز آذرنیا)