دوستت دارم و دیوانه ی چشمان توام
مثل یک کلبه ی ویران شده ویران توام

دوستت دارم و از گفته ی خود خوشحالم
گفته ام عاشقم و واله و حیران توام

دوستت دارم و عاشق به دو ابروی توام
مثل جسمی تویی و من به مثل جان توام

دوستت دارم و رسوای جهانم ز رخت
تو شهنشاهی و من حاجب و دربان توام

دوستت دارم و مهرت به دلم جا کرده
تو چو ابری و خودم بارش باران توام