پیش او دو «اَنَا» نمی‌گنجد؛
تو اَنَا می‌گویی و
او نیز اَنَا گوید.

یا تو بمیر پیش او ،
یا او پیش تو بمیرد،
تا دویی نمانَد.

اما آنکه او بمیرد، امکان ندارد،
نه در خارج و نه در ذهن؛

زیرا: وَ هُوَ الْحَیُّ الَّذِيْ لایَمُوْتُ.
"او زنده ایست که هرگز نمیرد "


او را آن لطف هست که اگر ممکن بودی، برای تو بِمُردی، تا دویی برخیزد.

اکنون چون مردنِ او ممکن نیست،

تو بمیر،

تا او بر تو تجلّی کند و دویی برخیزد.



"فیه ما فیه
مولانا جلال الدین"