میگفت مامان بزرگم ۷۰ سالش بود و دیگه الزایمر گرفته بود؛ یه روز عکس عروسے خودشو روے دیوار دید و گفت:«این زنه کیه که آرش منو بغل کرده؟!»
خودش رو فراموش کرده بود ولے بابابزرگم رو نه..
بنظرم عشق یه همچین چیزیه..!