ببخشید که ناگهان پیدایم شد
ببخشید که حس خوبی به تو دارم؛
ببخشید که بد بودم، کم بودم، یا دیر رسیدم؛
که انتظار زیادی از تو دارم؛
ببخشید که حتی
هر چند لحظه ای کوتاه
نتوانستم بگویم دوستت دارم؛
ببخش و در یک قدمیِ دوست داشتن
این پا و آن پا نکن؛
دیگر نمی خواهم فعل هایم ماضی شوند؛
نمی خواهم "دوستت دارم"، "دوستت داشتم" شود؛
در هر حال اما،
ببخشید که من دوستت دارم...