اومدم برای دختر خالم قصه بگم بخوابه، گفتم :
می خوام برات قصه ی کدوی قلقله زن رو بگم. برگشته می گه :
بی خیال، برام از تجربه های عشقیت بگو :|
آقا اصلا... هیچی صلوات... :|