یه دختره رو دیدم که داشت با سگش تو پیاده رو قدم میزدن، گفتم :وای چه هاپوی با مزه و قشنگی...
دختره رو به سگش کرده و میگه :پشمی بگو مئیسی عمو....
من دیگه حرفی ندارم....