می گویم اما درددل سربسته تر بهتر
بغض گلوی مردها نشکسته تر بهتر
وقتی که چای چشم پررنگ تو دم باشد
مردی که پیشت می نشیند خسته تر بهتر
در مکتب چشمت گرفتم کاردانی را
ابروی تو هروقت ناپیوسته تر بهتر
سخت است فتح کشوری که متحد باشد
موهای تو آشفته و صددسته تر بهتر
از دور می آیی و شعرم بند می آید
موی تو وا باشد زبانم بسته تر بهتر