دختر جوانی در حال عبور از كنار قبرستانی,متوجه شد كه آدم مشكوكی دنبالش می كند .
دخترك كه كمی ترسيده بود , وارد قبرستان شد و روی قبری نشست و
با خستگی گفت :"آخيش! بالاخره رسيدم خونه!"
مرد پا گذاشت به فرار...

این واقعا یه ترفند عالیه...خخخخخ