کپشن های مربوط به ايستم

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ايستم

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

چون پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از مكه به مدينه تشريف آوردند در آن مكان درخت خرمايي بود كه خشكيده بود آن حضرت هنگام موعظه كردن به آن درخت تكيه مي‌كردند، روزي حضرت به اصحاب فرمودند:

جائي را بسازيد تا تكيه‌ام بر آن باشد و در آنجا بنشينم.

اصحاب منبري ساختند به سه پله، حضرت بالاي منبر نشستند، چون حضرت خطبه مي‌خواندند، ناله‌اي از آن چوب خشك كه اول تكيه گاه آن حضرت بود بلند شد مثل شتري كه براي بچه‌اش مي‌نالد آن درخت خشك ناليد، همه مسلمان‌هايي كه حاضر بودند شنيدند و همه به گريه درآمدند.

رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ خطاب به درخت فرمود:
اي چوب ضعيفم و نمي‌توانم بر پا بايستم اكنون چه مي‌خواهي اگر مي‌خواهي دعا كنم تا حق تعالي تو را تازه و تر گرداند و تا قيامت تازه بماني و مسلمانان از تو ميوه بخورند و اگر مي‌خواهي درختي باشي در بهشت.

درخت گفت: يا رسول الله دنيا را نمي‌خواهم چون دوامي ندارد، بهشت را مي‌خواهم كه ملك جاويداني است و هرگز زوال ندارد تا دوستان خدا از من ميوه تناول كنند.

رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ باز به منبر تشريف بردند و دعا كردند پس فرمودند:

اي ياران اين چوبي بود كه نه او را ثواب است و نه عقاب ولي آن جهان را به اين جهان مي‌گزيند.


در روز گاهی خشک می شوم ،
می ايستم ،
تو را تصور می كنم ، نگاهت می كنم.
دستت را در خيالم می گيرم ،
لبهايت را می بوسم و دوباره تند راهم را ادامه ميدهم،
مطمعنم مردم در ذهنشان يا به كناريشان می گويند:
آخی ديوانه شده!
عاشق ها می فهمند ،
در تندترين راه رفتن ها بايد ايستاد ،
به معشوق فكر كرد و دوباره رفت..