فیلسوفی به رفتگر خیابانی گفت ؛
برای تو نگرانم . شغل کثیف و مشکلی داری .‌
رفتگر گفت :
متشکرم آقا . می توانم شغل شما را بپرسم ؟
فیلسوف به او پاسخ داد :
من ، افکار مردم را مطالعه می کنم . تمایلات و اعمالشان را .
سپس رفتگر در حالی که می رفت تا با جاروی خویش مشغول کار شود لبخندی
زد و گفت :
من هم برای تو نگرانم .‌
زیرا چندی است من نتیجه افکار و اعمال مردم را جارو زده و میدانم تمایلاتشان دور ریختنی و افکارشان، ظالمانه و اعمالشان کورکورانه است.