گفتم : دلتنگم. گفت : آنژیو گرافی کن

گفتم : چشام خونه. گفت : شاید جسم خارجی تو چشمت رفته

گفتم : آب خوش از گلوم پایین نمیره. گفت : فکر کنم انسداد مری داری

گفتم دست و پام جون نداره واست نامه بنویسم. گفت : پتاسیم بدنت کم شده. . .

آخه یکی نیست به من خنگ بگه چرا عاشق یه دکتر شدی!