میگفت" دلبر بارون که میباره به یادم باش"
میخندیدم میگفتم
"مگه قراره از یادم بری؟! "
میگفت" میترسم روزی برسه که فراموش بشم، من عاشقِ بارونم چون تو هستی"
بهش گفتم" ولی من عاشقِ توام چه بارون بیاد چه نیاد؛ فراموش نمیشی"
نمیدونم الان یاد من هست یا نه؟!
نمیدونم هنوزم عاشقِ بارونه یا نه؟!
اصلا نمیدونم دلبری داره یا نه؟!
اما میدونم که من سرِ حرفم موندم...
هنوزم بارون بباره به یادشم!