کافه‌ها جاهای عجیبی‌ان. گاهی میری تو همون کافه‌ی همیشگی که دوستش میداری، تنها می‌شینی. خاطرات هم از لحظه‌ای که وارد میشی، هجوم میارن. یه‌چیزی‌ام ته دلت مرتب میگه؛ شایدم «اون» یهو از در بیاد تو. کافه خالی هم که باشه، به قول محمود درویش «یغص بالغائبین»، پر از آدماییه که دیگه نیستن.

. .