‏وای عاشق اون لحظه رهایی از آدمام،اینجوری که تو بارها براشون تلاش میکنی،میدویی میدویی،به بهونه های مختلف نگهشون میداری اما یه روز صبح از خواب پا میشی و احساس میکنی دیگه بسه،چتاتو پاک میکنی،خودشو حذف میکنی...

طبق روانشناسی اگه با لمس شدن توسط بقیه راحت نیستی ممکنه دلیلش این باشه که زبان عشق تو لمس فیزیکیه، تو این‌ نوع صمیمیت رو برای آدم‌هایی نگه‌ میداری که واقعا برات مهمن و کنارشون احساس امنیت و راحتی میکنی.

عاشق اون لحظه رهایی از آدم‌هام، اینطوری که تو بارها براشون تلاش میکنی، میدویی میدویی، به بهونه‌های مختلف نگهشون میداری اما یه روز صبح از خواب بیدار میشی و احساس میکنی دیگه بسه، چت‌هات رو پاک میکنی خودش هم حذف میکنی و تادا رها شدی.

‏چرا وقتی میخواد بره به زور نگهش میداری؟ الان نره بعدا میره.

-معلما دیگه شورشو درآوردن هر روز میگن این کتابو بگیر اونو بگیر.انگار ما رو گنج نشستیم
اسکل مگه تو پول میدی به کتاب؟؟.
ما کتاب و جزوه از اینجا رایگان برمیداریم..

با خودت فکر می‌کنی بذار فعلا به کارهای بقیه برسم، کارای خودم حالا وقت هست! هی بقیه رو راضی نگه میداری و هی کارای خودت، فکرهات و ایده هات رو عقب میندازی تا یک جا که میبینی همه ازت راضین ولی تو از خودت متنفری.

دوستم با پارتنرش دعوای شدید کرد و چندهفته قهربودند دوستم تو بیوش نوشت:

یوسفی دارم که هرگز یاد یعقوبی نکرد:)
انقدر قشنگ بود که حتی چشم هایه منم اشکی شد چه برسه به پارتنرش؛بهش گفتم این شعرهای مودو از کجا برمیداری؟گفت به کسی نگی خز بشه ولی ازاینجا:

تو یه رمانی یه جمله ای خوندم که عمیقا بهش معتقدم، میگفت:
هر سری که تو می بخشیش
اون یه ذره بیشتر عاشقت میشه،
ولی تو دست از دوست داشتنش برمیداری !
میرسه تا روزی که اون عاشق ترینه و تو هیچ حسی نسبت بهش نداری!
اینو فقط اونایی میفهمنن که همه جوره پای دوست داشتنشون موندن...

. .

مرحله ی نهایی عشق اونجایی میشه که اون قسمت شیرین هندونه رو میدی بهش،یا اون تیکه ی پیتزا که بهش میاد پر پنیر تر و خوشمزه تر باشه رو برنمیداری و میزاری اون برداره، نهایتش همونجاس که بهترین هارو برا اون میخوای :)

. .

ти можеш цього не відчувати, але усі твої кроки мають значення

شما ممکنه متوجه نشید و احساس نکنید، اما هر قدمی که برمیدارید اهمیت داره

.࿐