دنبال وجهی می گردم
که تمثیل تو باشد
زلالی چشم هایت...بی پایانی آسمان
مهربانی دست هایت...نوازش گندم زار
و همین چیزهای بی پایان
نمی دانستم دلتنگیت
قلبم را مچاله می کند
نمی دانستم وگرنه
از راه دیگری
جلو راهت سبز می شدم
تمهیدی،تولد دوباره ای،فکری
تا دوباره
در شمایلی دیگر
عاشقت شوم
گفته بودم دوستت دارم؟!