بوی رفتن می آید
نمیدانم بهار میرود تا تیر نبودنت قلبم را به درد آورد
یا میرود تا تابستان را داغتر بسوزم در گرمای عشقت....

من در هفت سین بهاری ام از خدا خواسته بودمت تا محول کند احوال دل بیقرارم را....

چه شده پس که با رفتن بهار حال دلم رو به شادی نمیرود .....

کاش می آمدی و چشمانم را با تیر نگاهت روشن میکردی...
حال که نیستی تیر غمت قلبم را زخم زده .....
من خسته ام از رفتن های تکراری
بیا و زندگیم را تازگی ببخش....