اگر غول از چراغ جادویش بیرون بیاید و به من بگوید: در خدمتم
یک دقیقه فرصت داری هرچقدر دلت یاقوت و زمرد می‌خواهد آرزو کن، بی‌ اندکی تردید چشمان تو را آرزو می‌کنم!

ولی نزار قبانی یه جور دیگه عاشقی میکرد.