ای ضامن آهو همه ی بود و نبودم
قربان تو و لطف و عطای تو وجودم
جان می دهم آقا ! عوضش عشق عطا کن
در معامله ای یک طرفه طالب سودم

در بین محبان تو آلوده ترینم
شرمنده از اینم که مطیع تو نبودم
گه گاه تو را دیدم و نشناختم ای وای
صد حیف که آغوش برایت نگشودم

گاهی به سر سفره کنار تو نشینم
همراه تو ای شاه غذا میل نمودم
حاجی شدنم پیش کشت مشهدی ام کن
من طالب دیدار شما زود به زودم

یا فاطمه می گویم و این اذن دخول است
راهم بده من سینه زن یاس کبودم
گفتم به شما شیعه ی اثنی عشرم! نه!
از کودکی ام گریه کن جدّ تو بودم

در صحن دو چشم من از آن روز که وا شد
با گریه و با اشک حسینیه بنا شد ..