نهایت اندوه آنجاست که حس می‌کنی تو استعداد شاد بودن را داشتی و ذاتاً از جنس تاریکی نبودی؛ اما نورها تو را تنها گذاشتند و به آغوش سیاهی سپردند.

بغلت تموم رویای منه. بودن توی آغوشت واسه همیشه، آرزوی منه.
• |.

و من در همین ایمانِ
بی‌صدا زندگی می‌کنم
در همین صبرِ روشن
در همین امید آرام
در همین یقینِ لطیف
که هیچ‌کس هیچ‌وقت در
آغوش تو گم نمی‌شود خدای خوبم 🩵

فکر کن به لحظه هایی که
خودت را در آغوش گرفته بودی .

♡

وقتی ما خودمون رو دوست نداریم تلاش میکنیم تعداد بیشتری از آدم‌ها ما رو دوست داشته باشن، برای اینکه اون رو تیک بزنیم که من با ارزشم ولی اگه هشتاد میلیون نفر هم تو رو دوست داشته باشن باز چون اون ینفر هنوز آغوشش رو به روت باز نکرده و اون ارزش رو بهت نداده که اون ینفر خودتی اون حفره هیچوقت پر نمیشه.

خوشا صبحی
که چون از خواب خیزم ،
به آغوش تو
از بستر گریزم

هر وقت احساس تنهایی کردی
هر وقت دلت از دنیا و آدماش گرفت
هر وقت خسته بودی، شونه هات سنگین شد
من اینجام..
بیا پیشم من با آغوش گرم منتظرتم
خواستی گریه میکنیم،خواستی فحش میدیم
داد می‌زنیم، هرکاری میکنیم
تا حال دلت خوب بشه.
آخه دور اون چشمای خوشگلت بگردم
من میمیرم تو حالت بد باشه..
تو فقط بیا پیشم من دنیارو به پات میریزم
تا حالت خوب بشه..
تا چشات بخنده..

‏مولانا حسودانه می‌پرسد: «جانِ جهان! دوش کجا بوده‌ای؟» بعد خودش را دلداری می‌دهد: «در دل ما بوده‌ای». بعد سعی می‌کند دلِ محبوب را نرم کند: «آه که من دوش چه‌سان بوده‌ام!» و باز حسادت هجوم می‌آورد: «آه که تو دوش که‌ را بوده‌ای!» و دوباره خودش را دلداری می‌دهد: «در آغوش قبا بوده‌ای.»


. .

وقتی به تو خیانت می‌کنند، انگار بازوهایت را قطع کرده‌اند، می‌توانی ببخشی اما نمی‌توانی در آغوششان بگیری.

- لئو تولسوی.

نه دوری که منتظرت باشم
و نه نزدیک که به آغوشت کشم
نه از آنِ منی که قلبم تسکین گیرد
و نه از تو بی‌نصیبم که فراموشت کنم !
تو در میان همه چیزی