یادم آید، تو به من گفتی:
از این عشق حذر کن!
لحظه‌ای چند بر این آب نظر کن،
آب، آیینه عشق گذران است،
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است،
باش فردا، که دلت با دگران است!
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!
با تو گفتم:‌ حذر از عشق!؟ ندانم!
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،
نتوانم!
روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد،
چون کبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم،
باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم!




فریدون مشیری

کدام نشانه ،
دویده ست از تو در تن من؟
که ذره‌های وجودم تو را که می‌بینند ،
به رقص می‌آیند ،
سرود می‌خوانند ! . . ..🫀


فریدون مشیری

بهار را باور کن
باز کن پنجره ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی ها را جشن می گیرد ..

- فریدون مشیری

♡

کجا رها کنم این بار غم که بر دوش است؟

- فریدون مشیری

♡

بله آقای مشیری سوال ما هم هست که:

به کجاها بَرَد این امید ما را؟ .

♡

•
دو راهی واقعی اونجاست که فریدون مشیری در وصفش گفته:

مانده‌ام خیره به راه
نه مرا پای گریز
نه مرا تاب نگاه

♡

من که
یک لشکر
حریفم
نیست
تسلیم توام

#فریدون_مشیری
.

فریدون مشیری در وصف داشتن برادر میگه:
یک برادر دارم از جان محبوب تر
هرچه محبوب هست از آن محبوب تر..

.࿐

شاید بهترین شب زندگی فریدون مشیری شبی بوده که گفته:

هوا آرام
شب خاموش
راه آسمان‌ها باز
خیالم چون کبوترهای وحشی
می‌کند پرواز .

♡

•
این همه اندوه در وجودم و من لال

- فریدون‌ مشیری

「♡」