یادم آید، تو به من گفتی:
از این عشق حذر کن!
لحظه‌ای چند بر این آب نظر کن،
آب، آیینه عشق گذران است،
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است،
باش فردا، که دلت با دگران است!
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!
با تو گفتم:‌ حذر از عشق!؟ ندانم!
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،
نتوانم!
روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد،
چون کبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم،
باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم!




فریدون مشیری

ببین اقای فاضل نظری رو به کجا رسوندید که میگه:

تمنای وفاداری مرا هرگز نبود از تو
ولی ای بی‌وفا، از بی‌وفا هم انتظاری هست

‌

فراق و وصل چه باشد
رضای دوست طلب

که حیف باشد از او
غیر او تمنایی...


#حافظ

«آری خسته‌ام
‏و به نرمی لبخند می‌زنم بر خستگی،
‏که فقط همین است؛
‏در تن آرزویی برای خواب،
‏در روح تمنایی برای نیندیشیدن...»

‏- فرناندو پسوآ.

. .

نیست جز عشق تمنای دگر مجنون را !

#صائب_تبریزی

‌
تو تمنای من و
یار من و جان منی...

پس بمان
تا که نمانم به تمنای کسی...!

#مولانا

به نظرم غمگین ترین تمنای وجود کسی اونجاست که علیرضا آذر میگه :

که کم بودی اما همان کم مرا بس...


. .

اما به نظرم غمگین ترین تمنای وجود کسی اونجاست  که علیرضا آذر میگه:

که کم بودی اما همان کم مرا بس🤍

- علیرضا آذر

در‌ رهِ‌ عشق‌ که‌ از‌ سیل‌ بلا‌ نیست‌ گذار
کرده‌ام‌ خاطر‌ خود‌ را‌ به‌ تمنای‌ تو‌ خوش...

#حافظ

. .

.
شعر هایم
به تمنای چشمان #تُ ست
چشمهایت را نبند
هستی ام به باد می رود...



. .