کپشن های مربوط به نرمی

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نرمی

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

«آری خسته‌ام
‏و به نرمی لبخند می‌زنم بر خستگی،
‏که فقط همین است؛
‏در تن آرزویی برای خواب،
‏در روح تمنایی برای نیندیشیدن...»

‏- فرناندو پسوآ.

. .

وقتی به طور مداوم با یه آدم به نرمی صحبت بشه و با ملایمت رفتار بشه، او تبدیل به یه آدم جدید میشه. تو به او کمک می‌کنی تا سیستم عصبیش رو مداوا کنه، تروماشو از یاد ببره، به انرژیش اجازه میدی شکوفا بشه، به او کمک می‌کنی تا به یاد بیاره که کیه.

نرمی لباش آدم رو وادار به گناه میکنه

.

با #تُ گفتم حذر از عشق ندانم
سفر از پیش #تُ هرگز
نتوانم نتوانم...
روز اول که دل من به تمنای #تُ پر زد
چون کبوتر لب بام #تُ نشستم
#تُ به من سنگ زدی!
من نرمیدم..



. .

شبی پر کن از بوسه‌ها ساغرم
به نرمی بیا همچو جان در برم
تنم را بسوزان در آغوش خویش
که فردا نیابَند خاکسترم!

.فریدون مشیری


حسرت یک بوسه با
نرمی آغوش داغ
برده ما را تا خزان
تا بلندای خیال .
. .

پرسیدمش:
چگونه و کِی صبح می‌شود؟

چشمی ز هم گشود
به ‌نرمی جواب را . . .

#حسین_منزوی

خشم بیش از حد گرفتن وحشت‌آرد
و لطف بی‌وقت هیبت ببرد ،
نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند

#سعدی

پاک شدن گناهان
نرمی قلب ها
برطرف شدن غمها
برای تمام دوستانم از خداوند خواستارم؛
"شبتون خوش"

و دل ، لرزان ، هراسان ،‌ چهره پر بیم
به گور سرد وحشت زا نظر دوخت
شرار حرص آتش زد به جانش
طمع در خاطرش صد شعله افروخت
به هر لوح و به هر سنگ و به هر گور
زده تاریکی و اندوه شب ،‌ رنگ
نه غوغایی ، به جز نجوای ارواح
نه آوایی ، مگر بانگ شباهنگ
به نرمی زیر لب تکرار می کرد
سخن های عجیب مرده شو را
که : با این مرده ، دندان طلا هست
نمایان بود چون می شستم او را
فروغ چند دندان طلا را
به چشم خویش دیدم در دهانش
ولی ، آوخ ! به چنگ من نیفتاد
که اندیشیدم از خشم کسانش
کنون او بود و گنج خفته در گور
به کام پیکر بی جان سردی
به چنگ افتد اگر این گنج ، ناچار
تواند بود درمان بهر دردی
به دست آرد گر این زر ، می تواند
که سیمی در بهای او ستاند
وزان پس کودک بیمار خود را
پزشکی آرد و دارو ستاند
چه حاصل زین زر افتاده در گور
که کس کام دل از وی بر نگیرد ؟
زر اینجا باشد و بیماری آنجا
به بی درمانی و سختی بمیرد ؟
کلنگ گور کن بر گور بنشست
سکوت شب چو دیواری فرو ریخت
به جانش چنگ زد بیمی روانکاه
عرق از چهرهٔ بی رنگ او ریخت
ولی با آن همه آشفته حالی
کلنگی می زد از پشت کلنگی
دگر این ، او نبود و حرص او بود
که می کاوید شب در گور تنگی
شراری جست از چشم حریصش
چو آن کالای مدفون شد نمودار
دلش با ضربه های تند می زد
به شوق دیدن زر در شب تار
دگر این او نبود و حرص او بود
که شعف و ترس را پست و زبون کرد
کفن را پاره کرد انگشت خشکش
به بی رحمی سری از آن برون کرد
سری کاندر دهان خشک و سردش
طلای ناب بود ... آری طلا بود
طلایی کز پیش جان عرضه می کرد
اگر همراه با صدها بلا بود
دگر این او نبود و حرص او بود
که کام مرده را ونسرد ، وا کرد
وزان فک کثیف نفرت انگیز
طلا را با همه سختی جدا کرد
سحرگاهان به زرگر عرضه اش کرد
که : بنگر چیست این کالا ، بهایش؟
محک زد زرگر و بی اعتنا گفت
طلا رنگ است و پنداری طلایش



{طلا رنگ است - سیمین بهبانی}

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

خستهام, نرمی, لبخند, میزنم, خستگی, همین, است؛, آرزویی, برای, خواب, تمنایی, نیندیشیدن, فرناندو, پسوآ, وقتی, مداوم, صحبت, ملایمت, رفتار, تبدیل, جدید, میشه, میکنی, سیستم, عصبیش, مداوا, تروماشو, ببره, انرژیش, اجازه, میدی, شکوفا, بیاره, لباش, وادار, گناه, میکنه, گفتم, ندانم, هرگز, نتوانم, کبوتر, نشستم, نرمیدم, بوسهها, ساغرم, همچو, بسوزان, آغوش, خویش, فردا, نیابَند, خاکسترم, فریدون, مشیری, حسرت, برده, خزان, بلندای, خیال, پرسیدمش, چگونه, میشود, چشمی, گشود, جواب, حسینمنزوی, گرفتن, وحشتآرد, بیوقت, هیبت, ببرد, چندان, درشتی, گردند, دلیر, شوند, سعدی, گناهان, برطرف, غمها, تمام, دوستانم, خداوند, خواستارم؛, شبتون, لرزان, هراسان, چهره, دوخت, شرار, جانش, خاطرش, شعله, افروخت, تاریکی, اندوه, غوغایی, نجوای, ارواح, آوایی, بانگ, شباهنگ, تکرار, عجیب, مرده, دندان, نمایان, فروغ, دیدم, دهانش, نیفتاد, اندیشیدم, کسانش, کنون, خفته, پیکر, سردی, افتد, ناچار, تواند, درمان, دردی, سیمی, بهای, ستاند, کودک, بیمار, پزشکی, دارو, حاصل, افتاده, نگیرد, اینجا, باشد, بیماری, آنجا, درمانی, سختی, بمیرد, کلنگ, بنشست, سکوت, دیواری, ریخت, بیمی, روانکاه, چهرهٔ, آشفته, حالی, کلنگی, نبود, کاوید, تنگی, شراری, حریصش, کالای, مدفون, نمودار, ضربه, دیدن, زبون, پاره, انگشت, خشکش, رحمی, برون, کاندر, سردش, طلای, طلایی, عرضه, همراه, صدها, ونسرد, کثیف, نفرت, انگیز, سحرگاهان, زرگر, بنگر, چیست, بهایش, اعتنا, پنداری, طلایش, سیمین, بهبانی,