کپشن های مربوط به شاعرها

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی شاعرها

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

غیر از خودشان کسی نمی‌فهمدشان...
یک‌مشت روانی‌اند این شاعرها!


#پیمان_سلیمانی

- نخند جانم
نخند...
آدم دست و پایِ دلش میانِ چالِ گونه ات میشکند
تو نخند
میترسم نقاش ها لبخندت را نقاشی کنند
عکاس ها لبخندت را ثبت کنند
شاعرها از لبخندت غزل بگویند
نویسنده ها کتابت کنند...
بعد منِ دست و پا شکسته
چطور با یک شهر رو به رو شوم...؟!
رحم کن...
یواشکی بخند ،فقط برای من

#ستایش_قاسمی


. .

- نخند جانم
نخند...
آدم دست و پایِ دلش میانِ چالِ گونه ات میشکند
تو نخند
میترسم نقاش ها لبخندت را نقاشی کنند
عکاس ها لبخندت را ثبت کنند
شاعرها از لبخندت غزل بگویند
نویسنده ها کتابت کنند...
بعد منِ دست و پا شکسته
چطور با یک شهر رو به رو شوم...؟!
رحم کن...
یواشکی بخند ،فقط برای من

#ستایش_قاسمی


. .

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلمِ شرم نوشتند: ...نشد!

#فاضل_نظری

✿ کپشن خاص ✿

- نخند جانم...
نخند...
آدم دست و پایِ دلش میانِ چالِ گونه ات میشکند...
تو نخند...
میترسم نقاش ها لبخندت را نقاشی کنند...
عکاس ها لبخندت را ثبت کنند...
شاعرها از لبخندت غزل بگویند...
نویسنده ها کتابت کنند...
بعد منِ دست و پا شکسته چطور با یک شهر رو به رو شوم...؟!
رحم کن...
یواشکی بخند ،فقط برای من...

#ستایش_قاسمی

✿ کپشن خاص ✿

نخند جانم
نخند
آدم دست و پای دلش میان چال گونه ات میشکند
تو نخند
میترسم نقاش ها لبخندت را نقاشی کنند
عکاس ها لبخندت را ثبت کنند
شاعرها از لبخندت غزل بگویند
نویسنده ها کتابت کنند
بعد منه دست و پا شکسته چطور با یک شهر رو به رو شوم؟!
رحم کن
یواشکی بخند، فقط برای من...

#ستایش_قاسمی


✿ کپشن خاص ✿

نخند جانم ،نخند
آدم دست و پای دلش میان چال گونه ات میشکند ... تو نخند ، میترسم نقاش ها لبخندت را نقاشی کنند ... عکاس ها لبخندت را ثبت کنند ...
شاعرها از لبخندت غزل بگویند ، نویسنده ها کتابت کنند ... بعد منه دست و پا شکسته چطور با یک شهر رو به رو شوم؟
رحم کن، یواشکی بخند ،فقط برای من ...

#ستایش_قاسمی

به خداحافظی تلخ تو سوگند،نشد

که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ی ممنوع،ولی لبهایم

هرچه از طعم لب سرخ و دل کَند،نشد

با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر

هیچ کس!هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هرکسی در دل من جای خودش را دارد

جانشین تو در این سینه خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها

عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!