یه‌جایی هست که دیگه منتظر کسی نمی‌مونیم.
صداش نمی‌کنیم
دنبالش نمی‌گردیم..
باهاش حرف نمی‌زنیم.
و با زخمی که رو دلمون موند، مدارا می‌کنیم..
اون روز پارچه‌ی سفید می‌کشیم رو قلبمون و براش آرزوی آرامش می‌کنیم و مرگ عزیزترین گوشه‌ دلی‌شو تسلیت می‌گیم.
یه روز میاد که یادمون میره همه چی.
یادمون میره کجا دیدیمش
کجا بوسیدیمش
کجا فراموش کردیم و فراموش شدیم.
میاد اون روز...
میاد روزی که ازین بوم می‌پریم و یادمون میره بال‌هامونو چیدن؛ یادمون میره . آره.