دلم به وسعت دنیا گرفته آقاجان!
از این زمانه از این جا گرفته آقاجان!
بیا دوای غم و غصه ها تویی مولا
برای توست که دل ها گرفته آقاجان
میان خشکی این شهر مانده ام عمری
دلم بهانۀ دریا گرفته آقاجان!
کجا جزیرۀ خضراست من نمی دانم
دلم برای همان جا گرفته آقاجان!
هزار سال نگاه شکستۀ زهرا
برای توست که احیا گرفته آقاجان!
از آن زمان که نبودی دلم به نامت بود
عجیب نیست که حالا گرفته آقاجان!
هزار سال گذشته هنوز پنهانی
غریب مانده ام آقا خودت که می دانی ...