یک نگاه ساده ، بیش از این هوایى نیستم
در خودم غرقم ، به فکر آشنایی نیستم

با تو اَم تا با منی پس با منی تا با تو اَم
مثل تو در قید و بند ِ باوفایی نیستم

دوستت دارم ... ولی بسیار از آن بیشتر
« عاشقت هستم » ؟... نه تا این حد فدایی نیستم

تا که یادم بوده اهل خواهش چشم تو ام
حال ، با این وصف، پیدا کن کجایی نیستم !

شعر ِ نازل دارم از سوی تو ، تکفیرم نکن
تا ابد پیغمبرم ، فکر خدایی نیستم

با تو آری ، با تو نه ، با تو چنان ، با تو چنین
هیچ ، در گیر و کش چون و چرایی نیستم

گرچه عمری آرزو کردم رها باشم ، ولی
چون رهایی ربط دارد با جدایی ... نیستم

{ مهدی فرجی }