دیشب مهمون داشتیم ، یه بچه ی ۴-۳ ساله هم داشتن!
بچه که چه عرض کنم ، زلزله هفت ریشتری !
از کله ی سحر دارم پس لرزه هاشو جمع میکنم ، هنوز تموم نشده!
والا ما که بچه بودیم ، همون اول که میرفتیم جایی مامانمون میگفت
“نمیدونین چه بچه ی خوب و آرومیه”!
ما هم گیر میکردیم تو رودرواسی تا آخر مهمونی
میشستیم یه گوشه گلای قالی رو میشمردیم که حرفِ ننه مون زمین نیفته !
اصلا نسلِ بامرامی بودیم ….جزغاله شدیم …حیف