کپشن های مربوط به فرهادم

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی فرهادم

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

ﺍﺳﻤﺘﻮﻧﻮ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﭼﻪ ﺷﻌﺮﯼ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻣﯿﺸﻪ!



ﺍﻟﻒ..........ﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﯾﺎﺭﻡ
ﺏ............ﺑﺎﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻣﯿﻤﺎﻧﻢ
ﭖ............ﭘﺎﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻡ
ﺕ............ﺗﺎ ﻫﺴﺘﯽ ﻣﻨﻢ ﻫﺴﺘﻢ
ﺙ............ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻫﺴﺘﻢ
ﺝ.............ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﻓﺪﺍﯼ ﺗﻮ
ﭺ.............ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻤﺎﻥ ﺑﺎﻣﻦ
ﺡ.............ﺣﺎﻝ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﻤﯿــﭙﺮﺳﯽ
ﺥ.............ﺧﻮﺍﺑﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺷﯿﺮﯾﻨﻪ
ﺩ.............ﺩﺭ ﺟﺎﻧﻢ ﺯﺩﯼ ﺭﺧﻨﻪ
ﺫ.............ﺫﺭﻩ ﺫﺭﻩ ﺁﺑﻢ ﮐﻦ
ﺭ.............ﺭﺳﻮﺍﯼ ﺟﻬﺎﻧﻢ ﮐﻦ
ﺯ.............ﺯﻟﻒ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﮐﻦ
ﮊ.............ﮊﻧﺪﻩ ﺟﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﭘﻮﺷﻢ
ﺱ...........ﺳﺮ ﺑﺮﺷﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭ
ﺵ...........ﺷﻮﻕ ﻣﻦ ﺩﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﮐﻦ
ﺹ...........ﺻﺒﺢ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻦ
ﺽ...........ﺿﺮﺑﺎﻥ ﺩﻟﻢ ﺑﺸﻨﻮ
ﻁ............ﻃﺎﻫﺮﮔﺸﺘﻪ‌ﺍﻡ ﺑﺎ ﺗﻮ
ﻅ............ﻇﻬﺮ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺑﻨﮕﺮ
ﻉ............ﻋﺎﺷﻖ ﺷﻮ ﺗﻮ ﻫﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﻦ
ﻍ ...........ﻏﻢ ﻏﺮﺑﺖ ﺩﻟﻢ ﺑﺸﮑﺴﺖ
ﻑ...........ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﻟﻢ ﺑﺸﻨﻮ
ﻕ............ﻗﺮﺑﺎﻥ ﺩﻭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ
ﮎ............ﮐﺮﺩﯼ ﻫﻤﭽﻮ ﻓﺮﻫﺎﺩﻡ
ﮒ............ﮔﻢ ﮔﺸﺘﻪ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﺎﻧﻢ
ﻝ.............ﻻﯼ ﻣﻮﺝ ﻣﻮﻫﺎﯾﺖ
ﻡ.............ﻣﺮﻭﺍﺭﯾﺪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ
ﻥ.............ﻧﻮﺭ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﻦ ﺷﻮ
ﻭ.............ﻭﺻﻒ ﺟﻤﻠﻪ ﺧﻮﺑﯿﻬﺎﺕ
ﻩ.............ﻫﺮ ﺩﻡ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺟﺎﺭﯾﺴﺖ
ﯼ............ﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻣﺎ ﮐﻦ

نه فرهادم که از شدت دلتنگی دل کوه بشکافم!
نه مجنونم که توان آن داشته باشم سر به بیابان بگذارم!
تمام این دلتنگی ها را همین جا در قلبم فرو می ریزیم و در اشک هایم خلاصه می کنم ...
نمیدانی چه دردی دارد و چه سخت است، تیشه به دل کوبیدن و
آواره شدن در هیچ مکانی و هیچ بیابانی...

(مهرداد حبیبی)

دم به دم از تو غمي ميرسد و من شادم

بند بر بند من افزايد و من آزادم

عيد قربان من آندم كه فداي تو شوم

عيد نوروز كه آئي بمباركبادم

ياد آنروز كه دل بردي و جان ميرقصيد

كاش صد جان دگر بر سر‌ آن ميدادم

مرغ دل داشت هواي تو در اقليم دگر

كرد پروازي و در دام بلا افتادم

گر نگيري تو مرا دست ، درآيم از پاي

برسي گر تو بجائي نرسد فريادم

آهي ار سر دهم از پاي در آرد آهم

گريه بنياد كنم سيل كند بنيادم

زدن تيشه بر اين كوه مرا پيشه شده است

بيستونيست فراق تو و من فرهادم

ياد من خواه بكن خواه مكن مختاري

ليكن ايدوست تو هرگز نروي از يادم

ميشوم پير و جوان ميشودم در سر عشق

بهر عشق تو مگر مادر گيتي زادم

گاه ويرانم و از خويش بود ويرانيم

گاه آباد و ز معماري تو آبادم

داد از تو بتو آرم كه نباشد جايز

فيض را اين كه به بيگانه رساند دادم

اين جواب غزل حافظ خوش لهجه كه گفت

زلف بر باد مده تا ندهي بر بادم

"فيض كاشاني"