فردی هنگام راه رفتن ، پایش به سکه ای خورد تاریک بود ، فکر کرد طلاست ! کاغذی را از جیب درآورد و آتش زد تا آن را ببیند دید 2 ریالی است ! بعد دید کاغذی که آتش زده ، هزار تومانی بوده !! گفت: چی را برای چی آتش زدم ؟! و این حکایت زندگی خیلی از ما هاست که چیزهای بزرگ را برای چیزهای کوچک آتش می زنیم و خودمان هم خبر نداریم .

نتیجه گیری : یه کاری کن که نتیجه اش به زحمتش بیارزه !