تویی که پا به پام تا ایستگاه مترو اومدی حقته باهام تو ماشینم لم بدی
تویی که توغصه هام همدرد بودی لیاقت این رو داری که وقت شادی کنارم باشی
تو که توی مسیر پیشرفت باهام همقدم بودی باید توی جشن های پیروزیمم باشی
من ی دیوار بلند کشیدم بین خودمو این آدما
اونی که این حصار وشکست خودش رو بهم رسوند تو بودی
اونایی که وقت غمم پیچیدن به بازی، حتی لیاقت برداشتن یدونه موزم ندارن
اصلا میدونی چیه؟
تو همونی هستی که شاعر میگه

«وقتی همه کور بودن تو کردی بهم توجه...»


.࿐