غزلی تازه نوشتم غزلی تازه برات
تا بخوانی و بگویی: به فدای غزلات

غزلی مثل تو شیرین غزلی مثل تو شاد
مثل چشمای قشنگت تو شب رقص نگات

غزلی سبزو صمیمی غزلی نرم و لطیف
مثل ابریشم دستات مثل آهنگ صدات

غزلی مثل غزل های جوانی خودم
با همان وزن ملیح فعلاتن فعلات

گفتم و از لب این پنجره دادم به نسیم
و پراکنده شدن توی هوا این کلمات:

"دوستت دارم" و "من عاشقتم" "قلب منی"
"بی تو می میرم" و "دلبندم" و "جانم به فدات"

واژها مثل پرنده پر زدن تا بشینن
نرم و آهسته کنار یکی از پنجره هات

واژه ها منتظرن پنجره رو باز کنی
تا بریزن تو اتاقت بشینن روی لبات.