ولی یکی باید مثل جمال ثریا بیاد و مو رو از شونه هامون کنار بزنه، گردنمون رو از پشت ببوسه و آهسته کنار گوشمون زمزمه کنه:
من معشوق تو
من همسر تو
من برادر تو
من پدر تو
من حتی رفیق توام،
هر کدام را که نخواستی، آن دیگری توام.
منی که تنهایت نخواهم گذاشت....

هر چقدر که دو نفر بیشتر با هم حرف داشته باشند
به همان اندازه آهسته تر در کنار هم راه می روند !


. .

فقط کسانی که زمان رفتن، در را آهسته و بی‌سر و صدا می‌بندند، باز نخواهند گشت.

در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می‌خورد و می‌تراشد

- صادق هدایت

آهسته میبوسمت،
طوری که
لب هایت فکر کنند،
خواب بوسه دیده اند.

#عباس_معروفی

Life is short, break the rules, forgive quickly, kiss slowly, love truly, laugh uncontrollably, and never regret anything that made you smile.

زندگی کوتاهه، قانون شکنی کن، سریع ببخش، آهسته ببوس، صادقانه عشق بورز، بی اختیار بخند و هرگز از چیزی که باعث لبخند زدنت شده پشیمون نشو.

اگر نام بلند از چرخ خواهی صبر کن صائب،
ز پستی میتوان رفت به بام آهسته آهسته.



. .

شرح حال هم همین‌که آرتور رمبو میگه:

هزار رویا در درونم آهسته می‌سوزد ..

♡

mч stєps αrє slσw вut nєvєr вαckwαrd

گام های من آهسته است ولی هرگز رو به عقب نیست‌‌

خودش متوجه نبود!
ضربه ای زد و رفت...
و من همه چیزم را یک به یک باختم!
درست مثلِ دومینو...
آهسته
پیوسته

علی قاضی نظام