‏تو نمیدونی وقتی یه روز مزخرف رو گذروندم و آخرش خسته میام سراغ گوشیم و یه نوتیف پیام یا زنگ از تو میبینم چطوری همش شسته میشه میره میدونی؟

نگفتن رنج یجور موندن تو گذشته‌هاست. انگار هنوز یه جایی، توی یه لحظه گیر کردی. ولی وقتی ازش می‌گی، یه قدم ازش فاصله می‌گیری. کم کم تبدیل می‌شه به جای زخمی که یادت می‌ندازه چیا گذروندی و چقدر قوی‌تر شدی.

دقیقا همونجایی که
امیر وجود می گه:
یه آدمهایی هستند
انگار متفاوتند با همه
همین که می آیند
ته دلت را قرص می کنند
آرامش جانت می شوند
مواظب این آدمها باش
ساده می آیند و سخت می روند
ولی وقت رفتن هیچ وقت برنمی گردند...

هنگامی که مطمئن می‌شوند
عمیق دوستشان داریم می‌روند...

- محمود درویش


. .

"روزها گرانقدر هستن.
وقتی یه روزتو صرف می کنی،
یه روز کمتر برای گذروندن وقت داری.
بنابراین مطمئن شو که هر روزت رو عاقلانه سپری کردی."

بعدا؟ کدوم بعدا؟ من تا بعدا صدبار باهات توی ذهنم جنگیدم، صدبار از چشم بیشتر افتادی و صدبار پروندتو بستم برای خودم.

اینکه یه سری خاطرات طوری محو می‌شن‌ که انگار هرگز اون لحظه‌ها و اون آدمی که کنارش اون لحظه‌ها رو‌ گذروندی‌ هیچوقت وجود خارجی نداشتن، دردناکه.

گاهی به خودم می‌آیم و می‌بینم که هنوز چه امیدهایی به مکالمه با تو دارم؛ امیدهایی به گور رونده.

Do not worry about what people say;
God does not read the file that others write.

نگران حرف مردم نباش؛
خدا پرونده ای رو که بقیه می نویسن نمیخونه!

.
#۳۶۵روزبدون‌تو | #روز دوم

اگه اخرش قرار بود بذاری بری
چرا انقد با من وقت گذروندی؟🩶

23:23