همه این آدمها پروانههایی هستن که یه روز تو دل ما رشد میکنن و وقتش که رسید باید آزادشون کنی برن.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی هایی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
با یکی که راحتی تو این شرایط پیشش گلایه کنی، بخندی، گریه کنی، فحش بدی، از ترسهات بگی، از آرزوهات بگی، و نگران بعدش هم نباشی، حرف بزن. لطفاً حرف بزن.
تنهایی و استرس و بغض، در هر جای دنیا که باشی، تو این شرایط میتونه خیلی از درون لهت کنه.
برای رهایی از چیزی که هنوز وقتش نرسیده زور نزن، وقتش که برسه رها میشی، عجله ی بیش از حد برای رها شدن از چیزی، بدتر وارد اسارت بیشترت میکنه تا رهایی.
خودشیفته ها آدم هایین که همه رو به خودشون جذب میکنن، اما خودشون از درون توی اتاق تاریکی زندگی میکنن که حتی اجازه نمیدن کسی اونجا چراغ رو روشن کنه.
از حُریت تا خریت فاصله ای نیست؛
زیادند حر ها و خر هایی که در هر لباسی و با هر ژستی، ظاهر میشوند!
کسی از سرانجامِ خودش خبر ندارد
زیاد گولِ منم منم های خودتان و دیگری را نخورید گاهی در یک لحظه با یک انتخاب، کاملا بی مقدمه یا خر می مانی یا حر میشوی!
سوال اینجاست
آیا آنقدر از خریت فاصله داریم که حُر ها را ببخشیم؟!
"آزاده بودن" چیز خیلی خوبی ست؛
برای قومی که فکر کنند
نه ژست و ادا، نه جَهیدن و جنگیدنِ خالی و بیهوده!
کاش هر چه هستیم و نیستیم به قول حسین لااقل آزاده باشیم!
ما فقط به چیزهایی عادت میکنیم که خیلی وقته در وجودمون مُردن.
هر موفقیتی یه قیمتی داره!
قیمت تغییر و تحول: تنهایی
قیمت خواستههای بزرگ: استرس و اضطراب
قیمت رشد: کنار گذاشتن حس حقارت
قیمت عشق: درد از دست دادن
قیمت یه نتیجه طولانی مدت: روزمرگی و خستگی
قیمت یه رابطه عمیق: گفتگوهای سخت
کنار هم که بودیم حرفهامون تمومی نداشت؛ از شعر و کتاب شروع میکردیم، میرسیدیم به فلسفه و عرفان، از موسیقی و هنر آسمون ریسمون میبافتیم، میرسیدیم به تحلیل تاریخ، گاهی بیهوا میرفتیم سراغ مرور خاطرات کودکی و آدمهایی که یه جایی توی گذشته جا موندن. حرفهامون مثل رود جاری بود؛ بیتوقف، بیقید، بیدغدغهی زمان. گاهی با یک جملهی ساده، ساعتها گرم صحبت میشدیم، گاهی یک نگاه کافی بود تا فکر هم رو بخونیم. الان اما همهی حرفها سنگینی میکنه روی دلم، تکرارشون میکنم و انگار توی دیوارهای خونه پژواک میشن، بدون شنونده. من هنوز از شعر شروع میکنم، به فلسفه و هنر میرسم، میخوام از خاطرات رد شم اما تو رو اونجا میبینم، جا میمونم از رفتن.
به قول ایرج طهماسب «آدم هایی که دوستشون داریم سرمایهی ما هستند.».️
آدمهایی که همه چیز رو مسخره میگیرن واقعا نفرت انگیزن.