ما بیش از اندازه قوی بودیم، مدام میشکستیم، شکسته‌هایمان را بند میزدیم و ادامه میدادیم‌، اشک میریختیم، اشک‌هایمان را خودمان با دست‌های خودمان پاک میکردیم و دوباره با تمام جسارت‌ روی پاهای خودمان می‌ایستادیم، ما بیش از اندازه قوی بودیم، به کسی تکیه نمیدادیم، با کسی از دردهایمان نمیگفتیم و از کسی کمک نمیخواستیم، ما به قیمت همین قوی بودن از پا در آمدیم، قوی بودن را برای ما بد تعریف کرده بودند.