شب قدر یه کاری کردم که نمیدونم چرا یه احساسی مثل خجالت داشتم

میدونید چی شد؟

اون شب برای اولین بار توی زندگیم در قنوت نمازهای مستحبی از خدا خواستم یه همسر خوب بهم بده

توی نماز از خدا خجالت میکشیدم ولی یه جوری تو دلم به خدا گفتم که دیگه خسته ام نمیتونم تحمل کنم


من کلاََ از کلمه نمیتونم بدم میاد
خیلی احساس خجالت و حقارت کردم وقتی به خدا گفتم دیگه نمیتونم جلو خودمو و نفسمو بگیرم...