اینکه حرفت را نفهمد جز خودت هیچکسی
زندگی ات پر شود از لحظه های بیکسی
.
اینکه شعری نیست احساس تو را وصف کند
و تو غمگین تر از آنی که قلم وصف کند
.
اینکه در فال کسی نامت نیست
بعد بیست سال همکلامت نیست
.
اینکه در آخر هر روز غمگین باشی
برای زخم همه جز خود تسکین باشی
.
اینکه با موی سفید اسیر غمها باشی
همه جفتند تو اما تک و تنها باشی
.
اینکه یکباره به دستان خودت خو کردی
اینکه از جمع جدا و به خودت رو کردی
.
اینکه شب را به امید معجزه خوابیدی
اینکه در اوج غمت تابع جمع خندیدی
.
اینکه یک کاغذ و خودکار اموال منند
اینکه اینها شعر نیستند ، احوال منند

#وحید_عیسوی