‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

سجاد افشاریان :

آخر،
کُجا رَوَم که
یادَت نباشَد
و یادَت نیایَم؟


. .

آخر،
کُجا رَوَم که
یادَت نباشَد
و یادَت نیایَم؟


#سجاد_افشاریان

. .

آخر،
کُجا رَوَم که
یادَت نباشَم
و یادَت نیایَم؟

.سجاد افشاریان

آخر،
کُجا رَوَم که
یادَت نباشَد
و یادَت نیایَم؟


. .

گفتم نِگَرَم روی تو، گفتا به قیامت
گفتم رَوَم از کوی تو،گفتا به سلامت
#هاتف_اصفهانی

شب رحلت هم از بستر رَوَم در قصر حورالعین

اگر در وقت جان دادن، تو باشی شمع بالینم...

حافظ

نـَــه ......
اِنـگـار ... تـــــو مَــــرد ِ رَفتَــن هَــــم نیسـتی ...
.
.
اینبـار جــایمـان عَــــــوَض !
.
تـــــــو بمـــــــان ؛
مَـــــن مَـــــــــردانــه می رَوَم ...
.

.
مَــــــــــــــــردانـــ ـه...

گله دارم سهراب
ز هوای نظرت دٌر دهان و گهرت
هیچ آورده کسی از غم دوران خبرت
قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب…
سیر اذهان تو در ذهن نگنجد سهراب
ننوشتی که چه‌سان باید ساخت
به کدام رود خروشان انداخت
آندمی را که نوشتی دلا آبی بود
گشته از آب کنون خالی رود
چشمه خشکیده ؛ گرفته دل رود
عطش‌ام گشته کنون مانع خواب
تو کجایی که ببینی سهراب
باید اَبری شد و بارید که جاری شود آب
بشنو اینک این باب…
کوزه‌ای خواهم ساخت کوزه‌ای از گل ناب
تک و تنها رَوَم اَندر پی آب
وز قضا ؛ گر که پدید آمد آب
می نشینم سر راهی که توان احسان کرد
وبدین‌سان بکنم تشنه لبان را سیراب
تا پدید آید از اوّل تالاب
و به امید صباحی که دگر تشنه نبینی یک تاک
سر نهم سر به سر چاک زمین
خواب آرام کنم
در دل خاک…………