سالهاست زن بودن را فراموش كرده ام! در عوض راننده خوبی شده ام! حسابدار خبره، مأمور خريد زرنگ، مدير توانمند، باربر قوى، استراتژيست باهوشى شده ام!
اما ديگر خودم نيستم!

مدت زیادی است که در خودم گم شده ام!
چه كسی مرا به عرصه های مردانه کشاند؟! در حالی که شانه هايم، بازوانم و زانوهايم هنوز زنانه اند!
هنوز برای مرد شدن ساخته نشده ام!

افسوس كه ناآگاهانه مدتهاست به مرد بودنم افتخار می کنم!

فراموش کرده ام که زن بودن اوج افتخار است!
صبرم، عواطفم، هنرم ارزشمندتر از چیزهایی است كه به دست آورده ام!

دلم برای نوه هايم می سوزد، چه كسی می خواهد به دخترانم مادر بودن را بياموزد!

خانه ها بی مادر شده اند!
مردان ديگر نگران هزینه های زندگی نیستند! نگران خريد، دير رسيدن بچه ها، آينده خانواده و ... نیستند!
به لطف مرد شدن ما آنها فرصت زيادی برای سرگرمي پیدا کرده اند!

بهشت زير پايمان بود! ولی اکنون در جهنم دوگانگی می سوزیم؟!
دلم خیلی برای زن بودنم تنگ شده است.


تقدیم به بانوان سرزمینم