کپشن های مربوط به زاهد

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی زاهد

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

یک جهت شو که ز صد زاهد شیاد، یکی
خالص از بوتهٔ محراب نیاید بیرون

. صائب تبریزی

. .

زاهد برو! که هست مرا با بُتان شهر
آن حالتی که نیست تو را با خدایِ خویش!


#هلالی_جغتایی

مرا بشارتِ فردوس
می‌دهد زاهد

مگر
به غیر سر کوی دوست
جایی هست...؟


" شوکت شیرازی "

مرا بشارتِ فردوس
می‌دهد زاهد

مگر
به غیر سر کوی دوست
جایی هست...؟


" شوکت شیرازی "

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دیگری بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیک مو گر بد تو برو خود را باش
هر کسی انده رود عاقبت کار که کشت



.

عیب رندان مکن‌ ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی‌ آن دروَد عاقبت کار که کشت


. حافظ

- موهایت را ،
هر کسی میتواند ببافد
اما ، روزی خواهی فهمید
دیگر ، هیچ کس مثلِ من
با موهایت ، شعر نخواهد بافت!

#مصطفی_زاهدی

.حکایت

زاهدی کیسه ای گندم نزد آسیابان برد. آسیابان گندم او را در کنار سایر کیسه ها گذاشت تا به نوبت آرد کند.

زاهد گفت:
اگر گندم مرا زودتر آرد نکنی دعا
می کنم خرت سنگ بشود.....

آسیابان گفت:
تو که چنین مستجاب الدعوه
هستی دعا کن گندمت آرد

سجاده گشودم که بخوانم غزلـم را
سمتی که تویی،عقربه ی قبله نما رفت!

در بین غزل نـامِ تو را داد زدم ، داد
آنگونه که تا آن سر این کوچه ، صدا رفت!

بیرون زدم از خانه ؛ یکی پشتِ سرم گفت:
این وقتِ شب این شاعر دیوانه ، کجا رفت؟!

من بودم و زاهد ، به دو-راهی که رسیدیم
من سمتِ شما آمدم ؛ او سمتِ خدا رفت

درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت
در من غزلی درد کشید و سرِ زا رفت
سجاده گشودم که بخوانم غزلم را
سمتی که تویی عقربه قبله نما رفت
در بین غزل نام تو را داد زدم، داد
آنگونه که تا آن سر این کوچه صدا رفت
بیرون زدم از خانه یکی پشت سرم گفت
این وقت شب این شاعر دیوانه کجا رفت؟
من بودم و زاهد به دو راهی که رسیدیم
من سمت شما آمدم او سمت خدا رفت
با شانه شبی راهی زلفت شدم اما
من گم شدم و شانه پی کشف طلا رفت
در محفل شعر آمدم و رفتم و گفتند
ناخوانده چرا آمد و ناخوانده چرا رفت؟
می خواست بکوشد به فراموشیت این شعر
سوزاندمش آنگونه که دودش به هوا رفت