فت؛ نماند؛ نبود؛ ندید
رفت که رفت
نماند که نماند
نبود که نبود
ندید که ندید
خودت را در آینه نگاه کن !
مرور کن هرروز را
مرور کن از خود گذشتن هایت را
مرور کن باورهایِ زیرِ پا لِه شده ات را...
مرور کن که چندین بار برایِ خندیدنش با بغض خندیدی
مرور کن چندین بار راهی را رفتی که همیشه ترس و واهمه از آن داشتی
مرور کن چندین خطِ قرمزِ خودت را برایِ او سبز کردی
دیدی ؟
تو همه کار کرده ای !تو عاشق بوده ای !
سرت را بالا بگیر
اشک هایت را پاک کن
لبخند بزن
در این دنیا بی شک
یک نفر
تو را آنقدر می خواهد
که گویی
قبل از او
هیچکس در قلبِ تو
خانه ای نداشته