کپشن های مربوط به کردندی

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی کردندی

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

روزی دو مرد به خدمت شیخ رسیدندی که بر سر طفلی نزاع داشتندی و هر یک ادعا می کردندی که پدر آن طفل هستندی.

شیخ فرمودند: تنها راه رفع این مشکل آن است که هر سه آنها شبی را در یک اتاق بگزرانندی. صبح هنگام شیخ از کودک پرسید: ای طفل! دیشب چه کسی کولر را خاموش کرد؟ کودک پاسخ داد: این چپیه! شیخ گفت: فرزندم! همانا این مرد پدر توست!
جمله مریدان از این درایت شیخ کف و خون قاطی کرده و و راه بیابان در پیش گرفتندی.

در حکایت است که روزی روزگاری شیخی باتعدادی ازمریدان که نصف استقلالی ونصف پرسپولیسی بودندی درصحرایی بس نشسته بودندی... ناگهان بادی تندی همی وزیدن گرفتندی وتمام پرسپولیسی هارا باخود بردندی...آنگاه استقلالی هاروبه شیخ کردندوگفتند: یاشیخ...لابد ما قوی تر بودندی که باد مارا باخود همی نبردندی... شیخ گفت لا...شما سوراخ بودندی باد ازتان عبور کردندی.:))



آورده اند که روزی شیخ در بستر مریضی و رو به مرگ بود. یاران را فراخواند تا فلان کتاب را برای او آورند. مریدان گفتند: شیخا، شما که در زمره‌ی مرگ هستید، کتاب به چه کار آید؟

شیخ پاسخ داد: فلان مطلب در آن کتاب است که نمی دانم، بدانم و بمیرم بهتر است یا ندانم و بمیرم؟

یکی از یاران جواب داد: مگر خدا به شما علمی بی پایان نداده است؟

چند لحظه سکوت برقرار شد. همه منتظر پاسخ شیخ بودند که

شیخ گفت: " مرتیکه تنبل" نمی‌خوای از جات بلند شی، زر اضافی نزن !!!

مریدان نعره ها بزدندی و خشتک ها پاره کردندی و سر به بیابان نهادند...